طبق معمول هر سال زمان تولدم، وبلاگ بازیم گل میکنه و مثل روز اول بچه مدرسهایها، میشینم برای سال جدید و یک شروع جدید تصمیم میگیرم. اما سالروز ۳۴ سالگی از زندگی، با بقیه تولدها، مقداری برام تفاوت داشت.
خیلی اتفاقی، داشتم یکی از قسمتهای فصل هفتم سریال فرندز رو تماشا میکردم که فهمیدم تولد ۳۰ سالگی یکی از بدترین تولدهاشون محسوب میشه و معمولا افراد بجای تولد یه جورایی عزا میگیرن و بقیه سعی میکنند به صاحب عزا دلداری بدن! از قضا تولد شخصیت فیبی داستان بود و فیبی خیلی اتفاقی از خواهر دو قلوش متوجه میشه که سیویک ساله س نه سیساله! و یه غم بزرگ دیگه بهش اضافه میشه. و در ادامه همین داستان ریچل تصمیمهای جدیدی برای ادامه زندگی بعد از سیسالگی ش میگیره . همه اینها رو گفتم که بگم هر چند ۴ سال دیر فهمیدم که چقد به سن و سال پیری نزدیکتر شدم اما باز هم دیر نیست. خب بریم سراغ برنامه های کوتاه مدت و میان مدت بعد از این.
ادامه مطلب
درباره این سایت